فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Podium

ˈpoʊdiəm ˈpəʊdiəm

شکل جمع:

podiums

توضیحات:

همچنین می‌توان از شکل جمع Podia به‌‌جای Podiums استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

سکو، تریبون، میز خطابه

The athletes gathered around the podium to receive their medals.

ورزشکاران برای دریافت مدال‌های خود دور سکو جمع شدند.

The speaker paced nervously around the podium.

سخنران با نگرانی دور تریبون قدم زد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The podium was decorated with flowers for the event.

میز خطابه برای این مراسم با گل تزئین شده بود.

verb - intransitive

روی سکو رفتن (جایگاه اول، دوم یا سوم را به‌دست آوردن)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

Last year, he podiumed frequently in various competitions.

سال گذشته، او بارها در مسابقات مختلف روی سکو رفت.

It was her dream to podium in an international competition.

این رؤیای او بود که در یک رقابت بین‌المللی روی سکو برود.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

They podiumed at the championship, celebrating their hard work.

آن‌ها در مسابقات قهرمانی روی سکو رفتند و سخت‌کوشی خود را جشن گرفتند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد podium

  1. noun structure from which speakers orate, a raised area on which a person stands to speak to a large number of people, to conduct music, or to receive a prize in a sports competition
    Synonyms:
    stage platform dais rostrum pulpit lectern tribune soapbox stump

ارجاع به لغت podium

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «podium» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/podium

لغات نزدیک podium

پیشنهاد بهبود معانی