با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Soapbox

    ˈsoʊpbɑːks ˈsəʊpbɒks
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله

    noun
    جعبه صابون، جعبه یا سکوب چوبی مخصوص نطق در کنار خیابان‌ها و میدان‌های عمومی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - a soapbox orator
    - سخنران کنار میدان
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد soapbox

    1. noun A platform raised above the surrounding level to give prominence to the person on it
      Synonyms: dais, podium, pulpit, rostrum, ambo, stump

    ارجاع به لغت soapbox

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «soapbox» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/soapbox

    لغات نزدیک soapbox

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار