گذشتهی ساده:
dodgedشکل سوم:
dodgedسومشخص مفرد:
dodgesوجه وصفی حال:
dodgingشکل جمع:
dodgesجاخالی دادن، این سو و آن سو رفتن، (مجازاً) گریز زدن، طفره زدن، منومن کردن، اهمال، جاخالی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He dodged and the stone fell behind him.
او جا خالی داد و سنگ پشت سرش افتاد.
He dodged the reporters' questions.
به پرسشهای خبرنگاران جواب درستی نداد.
He left early so as to dodge the rush-hour.
او زود رفت که به ترافیک سنگین برنخورد.
those who dodge military service
آنان که از خدمت نظام شانه خالی میکنند
The surprising dodges used to escape taxes.
حیلههای تعجبآوری که برای فرار از مالیات به کار برده میشود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «dodge» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dodge