چرخش ناگهانی کشتی به یک سو، کج شدن، فریب، خدعه، گوشبهزنگی، آمادگی، شکست فاحش، نوسان، تلوتلو خوردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The boat lurched to one side and almost threw me overboard.
قایق غفلتاً به یک سو خم شد و نزدیک بود مرا به دریا بیندازد.
A drunken man was lurching along the street.
مردی مست در امتداد خیابان تلوتلو میخورد.
Horses lurching in deep mud.
اسبها در گلولای عمیق تلوتلو میخوردند.
(قدیمی) کمین کردن، (در خفا) به انتظار کسی نشستن
در موقعیت بسیار بدی قرار دادن، در معرض خطر (و غیره) قرار دادن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «lurch» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/lurch