تردید کردن، پسوپیش رفتن، تلوتلو خوردن، متزلزل شدن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a tottering old man
پیرمردی که تلوتلو میخورد
Buildings were still tottering and flames raging.
ساختمانها هنوز متزلزل بودند و شعلهها سربهفلک میکشید.
Weak with fever, Shahla tottered to the door.
شهلا که تب او را ضعیف کرده بود تلوتلوخوران خود را به درب رساند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «totter» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/totter