گذشتهی ساده:
reeledشکل سوم:
reeledسومشخص مفرد:
reelsوجه وصفی حال:
reelingشکل جمع:
reelsحلقه، قرقره، ماسوره، طوقه
a garden hose reel on wheels
قرقرهی چرخدار شلنگ باغبانی
a reel of film
حلقهی فیلم
steel rope in reels of 180 meters
طناب پولادی در طوقههای ۱۸۰ متری
a film reel
قرقرهی فیلم
نوعی رقص سنتی (اسکاتلندی یا ایرلندی)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He spun his partner around in a joyful reel at the ceilidh.
او شریک زندگی خود را با رقصی شادیآور به گردهمایی اجتماعی کشاند.
The reel echoed through the hall, inviting everyone to join in.
رقص در سالن تکرار شد و همه را دعوت کرد تا بپیوندند.
فیلم کوتاه (در رسانههای اجتماعی)
She posted a funny reel that went viral overnight.
او فیلم کوتاه خندهداری پست کرد که یک شبه در فضای مجازی پربازدید شد.
His latest reel showcases breathtaking travel moments.
آخرین فیلم کوتاه او لحظات مهیج سفر را به نمایش میگذارد.
تلوتلو خوردن
The drunken man reeled down the street.
مرد مست در خیابان تلوتلو میخورد.
The sudden blow made him reel back in shock.
ضربهی ناگهانی باعث شد که او از صدمه تلوتلو بخورد.
گیج رفتن، دور سر چرخیدن
Her head reeled under the blow.
در اثر آن ضربه، سرش گیج رفت.
The street reeled before my eyes.
خیابان جلوی چشمم میچرخید.
گیج شدن، دستپاچه شدن، شوکه شدن، در حیرت فرو رفتن
When she saw the corpse, she reeled back in horror.
جسد را که دید، از وحشت شوکه شد.
As the car skidded, my heart raced and I started to reel.
با سر خوردن ماشین، قلبم تندتند زد و دستپاچه شدم.
1- دور قرقره (یا بوبین یا ماسوره) پیچیدن 2- ماهی گرفتن
(به سرعت) تولید کردن، نوشتن، گرفتن (و غیره)
از قرقره (یا بوبین و غیره) باز کردن
(امریکا - عامیانه) بیدرنگ، بدون تردید
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «reel» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/reel