آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Phrasal verbs
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۷ مرداد ۱۴۰۴

    Reel

    riːl riːl

    گذشته‌ی ساده:

    reeled

    شکل سوم:

    reeled

    سوم‌شخص مفرد:

    reels

    وجه وصفی حال:

    reeling

    شکل جمع:

    reels

    معنی reel | جمله با reel

    noun countable

    حلقه، قرقره، ماسوره، طوقه

    a garden hose reel on wheels

    قرقره‌ی چرخ‌دار شلنگ باغبانی

    a reel of film

    حلقه‌ی فیلم

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    steel rope in reels of 180 meters

    طناب پولادی در طوقه‌های ۱۸۰ متری

    a film reel

    قرقره‌ی فیلم

    noun countable

    نوعی رقص سنتی (اسکاتلندی یا ایرلندی)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    He spun his partner around in a joyful reel at the ceilidh.

    او شریک زندگی خود را با رقصی شادی‌آور به گردهمایی اجتماعی کشاند.

    The reel echoed through the hall, inviting everyone to join in.

    رقص در سالن تکرار شد و همه را دعوت کرد تا بپیوندند.

    noun countable

    شبکه‌های اجتماعی فیلم کوتاه (در رسانه‌های اجتماعی)

    She posted a funny reel that went viral overnight.

    او فیلم کوتاه خنده‌داری پست کرد که یک شبه در فضای مجازی پربازدید شد.

    His latest reel showcases breathtaking travel moments.

    آخرین فیلم کوتاه او لحظات مهیج سفر را به نمایش می‌گذارد.

    verb - intransitive

    تلوتلو خوردن

    The drunken man reeled down the street.

    مرد مست در خیابان تلوتلو می‌خورد.

    The sudden blow made him reel back in shock.

    ضربه‌ی ناگهانی باعث شد که او از صدمه تلوتلو بخورد.

    verb - intransitive

    گیج رفتن، دور سر چرخیدن

    Her head reeled under the blow.

    در اثر آن ضربه، سرش گیج رفت.

    The street reeled before my eyes.

    خیابان جلوی چشمم می‌چرخید.

    verb - intransitive

    گیج شدن، دستپاچه شدن، شوکه شدن، در حیرت فرو رفتن

    When she saw the corpse, she reeled back in horror.

    جسد را که دید، از وحشت شوکه شد.

    As the car skidded, my heart raced and I started to reel.

    با سر خوردن ماشین، قلبم تندتند زد و دستپاچه شدم.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد reel

    1. verb wobble; spin around
      Synonyms:
      turn roll spin around go around revolve twirl whirl swing shake sway rock pitch lurch stagger totter teeter bob falter waver stumble careen weave wheel feel giddy titubate swim

    Phrasal verbs

    reel in

    1- دور قرقره (یا بوبین یا ماسوره) پیچیدن 2- ماهی گرفتن

    reel off

    (به سرعت) تولید کردن، نوشتن، گرفتن (و غیره)

    reel out

    از قرقره (یا بوبین و غیره) باز کردن

    Idioms

    (right) off the reel

    (امریکا - عامیانه) بی‌درنگ، بدون تردید

    سوال‌های رایج reel

    معنی reel به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «reel» در زبان فارسی به «قرقره» ترجمه می‌شود.

    واژه‌ی «reel» در معنای اصلی و فیزیکی خود به وسیله‌ای گرد و استوانه‌ای شکل گفته می‌شود که برای پیچیدن یا نگهداری رشته‌ای از مواد مانند طناب، نخ، فیلم یا سیم استفاده می‌شود. این ابزار کاربردهای فراوانی در صنایع مختلف دارد؛ برای مثال، در صنعت فیلم‌سازی و عکاسی، «reel» به قرقره فیلم اشاره دارد که فیلم‌های سینمایی یا ویدئویی روی آن پیچیده شده‌اند. در ماهی‌گیری نیز «reel» به بخارک یا قرقره چرخ ماهی‌گیری گفته می‌شود که نخ ماهی‌گیری روی آن پیچیده می‌شود و به کنترل بهتر نخ و ماهی کمک می‌کند.

    در حوزه‌ی فیلم و سینما، «reel» می‌تواند به مجموعه‌ای از فیلم‌های کوتاه یا بخش‌هایی از کارهای تصویری گفته شود که برای معرفی یک بازیگر، کارگردان یا فیلمساز به‌کار می‌رود. این کاربرد اصطلاحی در صنعت هنرهای نمایشی و تبلیغات رایج است و به «showreel» یا «demo reel» مشهور است. چنین ویدیوهایی معمولاً نمونه‌ای از بهترین آثار یک هنرمند را در خود جای می‌دهند تا استعداد و توانایی‌های او را به نمایش بگذارند.

    در شبکه‌های اجتماعی، کلمه‌ی «reel» معمولاً به ویدیوهای کوتاه و جذاب اشاره دارد که کاربران می‌توانند آن‌ها را تولید، ویرایش و به اشتراک بگذارند. این اصطلاح بیشتر در پلتفرم‌هایی مثل اینستاگرام به کار می‌رود و به ویدیوهای کوتاه (معمولاً چند ثانیه تا یک دقیقه) گفته می‌شود که اغلب شامل موسیقی، افکت‌ها و محتواهای سرگرم‌کننده، آموزشی یا خلاقانه هستند.

    از نظر معنایی در زبان محاوره‌ای انگلیسی، «reel» به عنوان فعل به معنای «گیج شدن»، «سرگیجه گرفتن» یا «به عقب برگشتن» به خاطر شوک یا ضربه است. مثلاً وقتی گفته می‌شود «He was reeling from the news» یعنی «او از شنیدن خبر بسیار گیج و متأثر شده بود». این کاربرد مجازی به حالت ناپایداری یا تکان خوردن در اثر شوک روانی یا جسمی اشاره دارد و بار احساسی و معنایی خاصی به جمله می‌بخشد.

    «reel» واژه‌ای چندوجهی است که هم معنای فیزیکی و ابزاری دارد و هم کاربردهای مجازی و اصطلاحی در زبان انگلیسی. شناخت این معانی مختلف به استفاده‌ی درست و دقیق‌تر از واژه کمک می‌کند و باعث درک بهتر متون فنی، هنری و محاوره‌ای می‌شود.

    گذشته‌ی ساده reel چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده reel در زبان انگلیسی reeled است.

    شکل سوم reel چی میشه؟

    شکل سوم reel در زبان انگلیسی reeled است.

    شکل جمع reel چی میشه؟

    شکل جمع reel در زبان انگلیسی reels است.

    وجه وصفی حال reel چی میشه؟

    وجه وصفی حال reel در زبان انگلیسی reeling است.

    سوم‌شخص مفرد reel چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد reel در زبان انگلیسی reels است.

    ارجاع به لغت reel

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «reel» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/reel

    لغات نزدیک reel

    • - reek
    • - reeky
    • - reel
    • - reel in
    • - reel number
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    motivator move forward move house multitude playfulness playlist plight pls poesy poignant permission perplexity persecution personal personally پنبه مرفه شست هل دادن آپدیت امضا املا ارتقا انشا انشعاب منشعب گله گزار گله‌گزاری شماره گذاری کردن علامت‌گذار
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.