گذشتهی ساده:
wheeledشکل سوم:
wheeledسومشخص مفرد:
wheelsوجه وصفی حال:
wheelingشکل جمع:
wheelsچرخ
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
the wheels of my bicycle
چرخهای دوچرخهی من
The old wagon had wooden wheels.
واگن قدیمی چرخهای چوبی داشت.
The wheel on the car was wobbling, making it difficult to drive.
چرخ ماشین لق بود و رانندگی را سخت میکرد.
فرمان، سکان (کشتی)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The metal wheel on the ship creaked.
فرمان فلزی کشتی غژغژ کرد.
The metal wheel was rusted and difficult to turn.
سکان فلزی زنگ زده بود و بهسختی میچرخید.
قدیمی اتومبیل (wheels)
Let's hop in the wheels and cruise around the city.
بیایید سوار اتومبیل شویم و در اطراف شهر گشتوگذار کنیم.
I washed my wheels.
اتومبیلم رو شستم.
هل دادن، حرکت دادن، به گردش درآوردن
to wheel a baby buggy
کالسکهی کودک را حرکت دادن
She wheeled the shopping cart.
سبد خرید را هل داد.
دایرهوار پرواز کردن
The bird wheeled above our heads.
پرنده بالای سرمان دایرهوار پرواز کرد.
The plane began to wheel in the sky.
هواپیما شروع به دایرهوار پرواز کردن در آسمان کرد.
چرخ (نوعی ابزار شکنجهی قرون وسطایی)
The executioner slowly turned the wheel, causing the victim to scream in agony.
جلاد بهآرامی چرخ را چرخاند و باعث شد قربانی از شدت درد فریاد بزند.
The sight of the torture wheel struck fear into the hearts of all who witnessed it.
دیدن چرخ شکنجه در دل همهی شاهدان ترس ایجاد کرد.
دوچرخه
I love riding my wheel.
عاشق دوچرخهسواری هستم.
Let's take our wheels to the park.
بیا دوچرخههامون رو به پارک ببریم.
چرخ (ابزار قمار)
I gave the wheel a good spin.
چرخ رو خوب چرخوندم.
The sound of the wheel turning was a familiar and exciting sound in the casino.
صدای چرخش چرخ در کازینو صدایی آشنا و هیجانانگیز بود.
چرخ (سفالگری)
The wheel turned slowly as the potter smoothed out the edges.
هنگامی که سفالگر لبهها را صاف میکرد، چرخ بهآرامی میچرخید.
With each spin of the wheel, the potter created a work of art.
با هر چرخش چرخ، سفالگر یک اثر هنری را خلق میکرد.
فرمان، رل (اتومبیل)
Turn the wheel to the left to make a sharp turn.
فرمان را به سمت چپ بچرخانید تا چرخش سریعی انجام دهید.
The steering wheel was covered in leather.
رل از چرم پوشانده شده بود.
مجازی چرخ (بخت)
The wheel of fortune can turn at any moment.
چرخ بخت هر لحظه میتواند بچرخد.
The wheel of destiny is always in motion.
چرخ سرنوشت همیشه در حرکت است.
مجازی چرخ
the wheels of economic progress
چرخهای ترقی اقتصادی
The wheel of progress never stops turning.
چرخ پیشرفت هرگز از حرکت باز نمیایستد.
The wheel of time waits for no one.
چرخ زمان منتظر هیچکس نیست.
چرخش، چرخزنی
the beautiful wheel of the birds over the lake
چرخزنی زیبای پرندگان بر فراز دریاچه
The fan's blades created a mesmerizing wheel.
پرههای پنکه چرخشی مسحورکننده به وجود آوردند.
کلهگنده، بانفوذ (شخص)
The wheel of the company made all the major decisions.
کلهگندهی شرکت تمام تصمیمات اصلی را گرفت.
The wheel of the committee was responsible for mediating conflicts among members.
بدون حمایت افراد بانفوذ سازمان، این پروژه هرگز موفق نمیشد.
موسیقی برگردان (آهنگ)
The wheel of the melody was impossible to forget.
برگردان ملودی فراموشنشدنی بود.
The wheel of the tune was simple yet memorable.
برگردان آهنگ ساده و در عین حال خاطرهانگیز بود.
ورزش لیگ
The team clinched a playoff spot in the competitive wheel.
این تیم در لیگ رقابتی به جایگاه پلیآف دست یافت.
The championship trophy will be awarded to the top team in the wheel.
جام قهرمانی به تیم برتر در لیگ اهدا میشود.
چرخیدن، چرخ زدن
The moon does not wheel on its own center.
ماه دور مرکز خود نمیچرخد.
The bicycle wheel spun rapidly on its axis.
چرخ دوچرخه بهسرعت در محور خود میچرخید.
بردن، حمل کردن (شخص یا چیز) (با وسیلهی چرخدار)
The bridegroom was quickly wheeled to the airport.
تازهداماد را بهسرعت به فرودگاه بردند.
He wheeled his suitcase through the airport.
چمدانش را در فرودگاه حمل کرد.
1- (اتومبیل یا قایق و غیره)، پشت فرمان، درحال رانندگی 2- در رأس امور، همهکاره
1- چرخ سرنوشت 2- فراز و نشیب زندگانی
چرخ پرداخت
1- (اتومبیل یا قایق و غیره)، پشت فرمان، درحال رانندگی 2- در رأس امور، همهکاره
1- بکسوات کردن 2- کار بیهوده کردن
چرخ را دوباره اختراع کردن، دوبارهکاری کردن، کار عبث کردن، تلاش بیهوده کردن
زدوبند کردن، ساختوپاخت کردن، تبانی کردن، رتقوفتق کردن
کاسهای زیر نیمکاسه، پشتپردهی ماجرا، اتفاقات پیچیده، ماجرای تودرتو
put one's shoulder to the wheel
با جدیت کار کردن، جد و جهد کردن
the creakiest wheel gets oiled first
چرخ پر سروصداتر اول روغنکاری میشود، به اشخاص پر سروصدا زودتر توجه میشود
کلمه "wheel" در زبان انگلیسی به معنای "چرخ" است و به عنوان یکی از اختراعات بنیادی بشر، نقش بسیار مهمی در حمل و نقل، صنعت و زندگی روزمره ایفا کرده است. در زیر به تفصیل معانی، توضیحات و نکات جالب مرتبط با این واژه پرداخته میشود.
معانی و توضیحات
1. چرخ (Wheel): به طور کلی، چرخ یک جسم گرد است که به دور یک محور میچرخد و به حرکت وسایل نقلیه و ماشینآلات کمک میکند. طراحی و ساخت چرخ به انسان این امکان را داد که بارهای سنگین را به آسانی جابهجا کند و سرعت حرکت را افزایش دهد.
2. چرخهای مختلف: چرخها انواع مختلفی دارند، از چرخهای ساده و ابتدایی که در وسایل نقلیه اولیه استفاده میشدند، تا چرخهای پیشرفتهای که در خودروهای مدرن و ماشینآلات صنعتی کاربرد دارند. چرخهای هوشمند نیز در عصر فناوری اطلاعات به وجود آمدهاند که به سیستمهای خودکار و رباتیک کمک میکنند.
3. چرخ در فرهنگ و اسطوره: چرخ به عنوان نماد حرکت و پیشرفت در بسیاری از فرهنگها و اسطورهها ظاهر میشود. به عنوان مثال، در اسطورههای یونانی، چرخ فالوس نشاندهنده تغییر و تحول است. همچنین در ادبیات و هنر، چرخ به عنوان نماد زمان و چرخه زندگی مورد استفاده قرار میگیرد.
نکات جالب
1. تاریخچه اختراع چرخ: اختراع چرخ به حدود ۳۵۰۰ سال قبل از میلاد در منطقه بینالنهرین (عراق امروزی) برمیگردد. در ابتدا، چرخها برای سفالگری استفاده میشدند و بعدها در وسایل نقلیه به کار رفتند.
2. چرخ و فیزیک: چرخ یک نمونه عالی از اصول فیزیکی است. با استفاده از چرخ، نیروی کمتری برای جابهجایی اشیاء سنگین نیاز است. این موضوع به دلیل کاهش اصطکاک و بهبود بهرهوری انرژی است.
3. چرخ در دنیای مدرن: امروزه چرخها کاربردهای گستردهتری دارند. به عنوان مثال، چرخهای اتومبیل به عنوان یک سیستم پیچیده شامل لاستیک، رینگ و سیستم تعلیق طراحی شدهاند تا ایمنی و راحتی را در سفر فراهم کنند.
4. چرخ در فرهنگهای مختلف: در بسیاری از فرهنگها، چرخ به عنوان نماد پیشرفت و تکنولوژی شناخته میشود. در برخی جوامع، چرخ به عنوان نشانهای از دموکراسی و عدالت نیز دیده میشود، زیرا به همه افراد امکان حرکت و جابهجایی را میدهد.
5. چرخ و فناوریهای نوین: در دنیای مدرن، چرخها به شکلهای جدیدی مانند چرخهای هوشمند و رباتیک درآمدهاند که در خودروهای خودران و تکنولوژیهای نوین به کار میروند. این چرخها با استفاده از سنسورها و الگوریتمهای پیچیده، به حرکت و کنترل دقیقتر کمک میکنند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «wheel» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/wheel