امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Reinvent The Wheel

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

idiom
چرخ را دوباره اختراع کردن، دوباره‌کاری کردن، کار عبث کردن، تلاش بیهوده کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- Let's not reinvent the wheel; we can learn from those who have been before us.
- بیایید چرخ را دوباره اختراع نکنیم؛ ما می‌توانیم از تجربیات گذشتگان درس بگیریم.
- Instead of trying to reinvent the wheel, let's improve on what already exists.
- به‌جای تلاش برای اختراع دوباره‌ی چرخ، بیایید آنچه که از قبل وجود داشته است را بهبود ببخشیم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد reinvent the wheel

  1. noun to create or develop something that already exists, often unnecessarily

ارجاع به لغت reinvent the wheel

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «reinvent the wheel» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/to-reinvent-the-wheel

لغات نزدیک reinvent the wheel

پیشنهاد بهبود معانی