چرخ را دوباره اختراع کردن، دوبارهکاری کردن، کار عبث کردن، تلاش بیهوده کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Let's not reinvent the wheel; we can learn from those who have been before us.
بیایید چرخ را دوباره اختراع نکنیم؛ ما میتوانیم از تجربیات گذشتگان درس بگیریم.
Instead of trying to reinvent the wheel, let's improve on what already exists.
بهجای تلاش برای اختراع دوبارهی چرخ، بیایید آنچه که از قبل وجود داشته است را بهبود ببخشیم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «reinvent the wheel» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/to-reinvent-the-wheel