آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • Idioms
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۳۱ مرداد ۱۴۰۴

    Reinvent

    ˌriːɪnˈvent ˌriːɪnˈvent

    معنی reinvent | جمله با reinvent

    verb - transitive

    بازسازی کردن، از نو ساختن، بازآفریدن

    The story of Romeo and Juliet was reinvented as a Los Angeles gangster movie.

    داستان رومئو و ژولیت در یک فیلم گانگستری لس‌آنجلسی بازآفرینی شد.

    He reinvented the waltz.

    او رقص والس را از نو ساخت.

    verb - transitive

    (ایجاد تغییرات زیاد یا بهبودهای قابل توجه در (چیزی)) متحول کردن، دگرگون کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    We are striving to reinvent our business model.

    ما در تلاش هستیم تا مدل کسب‌وکار خود را متحول کنیم.

    I want to reinvent my lifestyle.

    می‌خواهم سبک زندگی خودم را دگرگون کنم.

    پیشنهاد بهبود معانی

    Idioms

    reinvent the wheel

    چرخ را دوباره اختراع کردن، دوباره‌کاری کردن، کار عبث کردن، تلاش بیهوده کردن

    لغات هم‌خانواده reinvent

    • noun
      invention, inventiveness, inventor
    • adjective
      inventive
    • verb - transitive
      invent, reinvent
    • adverb
      inventively

    سوال‌های رایج reinvent

    معنی reinvent به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «reinvent» در زبان فارسی به «از نو ابداع کردن» یا «بازآفرینی» ترجمه می‌شود.

    کلمه‌ی «reinvent» برای بیان فرآیند ایجاد تغییر یا نوآوری در چیزی موجود به کار می‌رود، به گونه‌ای که شکل، کارکرد یا هدف آن بهبود یافته و به نسخه‌ای تازه و به‌روز تبدیل شود. این واژه نشان‌دهنده‌ی توانایی انسان‌ها یا سازمان‌ها در بازنگری و نوآوری است، به طوری که محصول، ایده یا شیوه‌ای قدیمی با روش‌ها و دیدگاه‌های نوین بازآفرینی شود.

    در حوزه کسب‌وکار و مدیریت، «reinvent» اغلب به تغییر مدل‌های کاری، محصولات یا خدمات اشاره دارد تا با نیازها و شرایط جدید بازار هماهنگ شوند. شرکت‌هایی که قادر به «reinvent» کردن خود هستند، می‌توانند با نوآوری و انعطاف‌پذیری، موقعیت خود را تقویت کرده و در برابر رقبا مزیت پیدا کنند. این فرآیند معمولاً شامل تحلیل وضعیت موجود، شناسایی نقاط ضعف و ارائه راهکارهای خلاقانه برای تحول است.

    در زندگی شخصی نیز مفهوم «reinvent» اهمیت دارد. افراد می‌توانند با بازاندیشی در عادات، مهارت‌ها یا نگرش‌های خود، نسخه‌ای بهتر و بهینه‌تر از خود بسازند. این بازآفرینی شخصی ممکن است شامل یادگیری مهارت‌های جدید، تغییر رویکردهای فکری یا بازنگری در اهداف زندگی باشد و به رشد فردی و افزایش رضایت از زندگی منجر شود.

    در حوزه هنر و خلاقیت، «reinvent» به معنای ارائه دیدگاه‌ها، سبک‌ها یا آثار هنری نوین است که پایه و اساس آن‌ها ممکن است سنتی یا قدیمی باشد. هنرمندان و نویسندگان با بازآفرینی ایده‌های پیشین، آثار خود را به شکل تازه و جذاب ارائه می‌کنند و تجربه‌ای نو برای مخاطب خلق می‌کنند. این فرآیند باعث پویایی و تنوع در عرصه هنر و فرهنگ می‌شود.

    «reinvent» نمادی از نوآوری، خلاقیت و توانایی انطباق با تغییرات است. این واژه تأکید می‌کند که بازآفرینی نه تنها باعث بهبود و به‌روز شدن می‌شود، بلکه فرصت‌های جدیدی برای رشد، پیشرفت و ایجاد ارزش‌های تازه فراهم می‌آورد، چه در سطح فردی و چه در سطح جمعی و سازمانی.

    ارجاع به لغت reinvent

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «reinvent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/reinvent

    لغات نزدیک reinvent

    • - reinterpret
    • - reinterpretation
    • - reinvent
    • - reinvent the wheel
    • - reinvestment
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.