شکل جمع:
inventorsمخترع، مبدع، خالق، نوآفرین
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The inventor of the telephone, Alexander Graham Bell, forever changed the way we communicate.
مخترع تلفن، الکساندر گراهام بل، برای همیشه شیوهی ارتباط ما را تغییر داد.
The inventor worked tirelessly in his laboratory.
مخترع در آزمایشگاهش بدون خستگی کار کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «inventor» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/inventor