Designer
dɪˈzaɪnər
dɪˈzaɪnə
آخرین به‌روزرسانی:
|
-
شکل جمع:
designers
معنی و نمونه‌جمله‌ها
noun
countable
B1
طراح
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- صحنه‌پرداز، طراح صحنه
- طراح لباس
- طراح صنعتی، نهرنگ‌گر صنعتی
- شلوار جین مارکه (مارکدار)
مترادف و متضاد designer
-
noun creatorSynonyms:architect author costumier couturier deviser engineer fabricator fashion designer fashioner inventor maker originator planner producer
Collocations
-
طراح لباس
-
طراح صحنه، صحنه‌آرا، طراح دکور
-
طراح صدا (مسئول طراحی و تولید صدای فیلم)
لغات هم‌خانواده designer
-
noundesign, designer
-
verb - transitivedesign
ارجاع به لغت designer
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «designer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/designer
لغات نزدیک designer
- - designedly
- - designee
- - designer
- - designing
- - designment