فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Author

ˈɒːθər ˈɔːθə

گذشته‌ی ساده:

authored

شکل سوم:

authored

سوم‌شخص مفرد:

authors

وجه وصفی حال:

authoring

شکل جمع:

authors

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable A2

مصنف، مؤلف، نویسنده، مؤسس

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح متوسط

مشاهده

the author of this dictionary

نویسنده‌ی این فرهنگ

noun countable

بانی، باعث، خالق، نیا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

the authors of democracy in America

پایه‌گذاران آزادی در آمریکا

verb - transitive countable

نویسندگی کردن، تالیف و تصنیف کردن

He authored several books.

او چندین کتاب نگاشت.

verb - transitive countable

باعث شدن

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد author

  1. noun composer of written work
    Synonyms:
    writer journalist poet creator composer producer originator reporter essayist playwright scribe biographer wordsmith ghostwriter scripter prose writer columnist scribbler ink slinger word slinger ghost work-for-hire

ارجاع به لغت author

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «author» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/author

لغات نزدیک author

پیشنهاد بهبود معانی