با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Columnist

ˈkɑːləmnɪst ˈkɒləmɪst / / -ləmnɪst
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    columnists

معنی

noun countable C1
مقاله‌نویس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد columnist

  1. noun journalist
    Synonyms: correspondent, reporter, writer

ارجاع به لغت columnist

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «columnist» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/columnist

لغات نزدیک columnist

پیشنهاد بهبود معانی