فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Producer

prəˈduːsər prəˈdjuːsə

شکل جمع:

producers

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B2

تهیه‌کننده

The TV producer insisted on changing the script.

تهیه‌کننده‌ی برنامه‌ی تلویزیونی بر تغییر فیلمنامه پافشاری کرد.

Many producers invest their own money into the project.

بسیاری از تهیه‌کنندگان، پول شخصی خود را در پروژه سرمایه‌گذاری می‌کنند.

noun countable

تهیه‌کننده‌ (موسیقی)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

The recording producer helped shape the sound of the final track.

تهیه‌کننده‌ی ضبط به شکل‌گیری صدای نهایی قطعه کمک کرد.

Every good record needs a talented producer behind it.

هر آلبوم خوبی به تهیه‌کننده‌ای بااستعداد نیاز دارد.

noun countable C1

تولید‌کننده، تأمین‌کننده، عرضه‌کننده

Local egg producers are struggling to meet demand.

تولیدکنندگان محلی تخم‌مرغ در پاسخ به تقاضا دچار مشکل هستند.

China is a major producer of electronic goods.

چین تأمین‌کننده‌ی عمده‌ی کالاهای الکترونیکی است.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

From producer to consumer a product changes hands a few times.

کالا از تولید‌کننده تا مصرف‌کننده چند دست می‌گردد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد producer

  1. noun a person or business that makes or builds something
    Synonyms:
    maker builder manufacturer constructor generator assembler erector raiser yielder

لغات هم‌خانواده producer

ارجاع به لغت producer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «producer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/producer

لغات نزدیک producer

پیشنهاد بهبود معانی