آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Produce

    ˈproʊduːs ˈprɑːduːs prəˈdjuːs ˈprɒdjuːs

    گذشته‌ی ساده:

    produced

    شکل سوم:

    produced

    سوم‌شخص مفرد:

    produces

    وجه وصفی حال:

    producing

    معنی produce | جمله با produce

    verb - transitive verb - intransitive B1

    تولید کردن، عمل آوردن، فرآوردن، ارائه دادن، زاییدن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی متوسط

    مشاهده

    to produce steel

    پولاد تولید کردن

    We produced two million bicycles.

    دو میلیون دوچرخه تولید کردیم.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    She produced her drivers' licence.

    او گواهینامه‌ی رانندگی خود را نشان داد.

    to produce evidence

    مدرک ارائه دادن

    to produce a work of art

    یک اثر هنری به‌وجود آوردن

    War produces destruction.

    جنگ ویرانی به بار می‌آورد.

    This well produces oil.

    این چاه نفت می‌دهد.

    This shop produces no income.

    این مغازه درآمدی ندارد.

    a money-producing endeavor

    فعالیت پول‌ساز

    So far, she has produced several movies.

    او تاکنون چندین فیلم تهیه کرده است.

    These lands produce good potatoes.

    این زمین‌ها سیب‌زمینی خوبی می‌دهند.

    noun countable

    محصول، حاصل، فرآورده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    fresh produce

    فراورده‌های کشاورزی تازه

    a produce market

    بازار سبزی و میوه‌فروشی

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد produce

    1. noun fruit and vegetables
      Synonyms:
      production outcome yield harvest crop goods outturn fruitage outgrowth greengrocery
    1. verb generate, create
      Synonyms:
      make create give develop form build design invent compose write imagine originate construct fabricate devise yield bring forth effectuate render deliver supply provide furnish present offer put together manufacture assemble breed reproduce procreate propagate engender beget parent bear cultivate frame erect author afford bring out turn out give birth give forth multiply fetch return come through show fruit conceive blossom flower
      Antonyms:
      destroy consume ruin
    1. verb cause, effect
      Synonyms:
      make generate provoke occasion induce secure bring about result in muster effect engender give rise to draw on breed beget work up get up set off hatch make for
      Antonyms:
      result
    1. verb demonstrate, show
      Synonyms:
      show display exhibit present offer advance bring forward bring to light put forward set forth unfold
    1. verb put on a public performance
      Synonyms:
      perform play act show present do stage make exhibit pull off mount direct come through perk percolate
      Antonyms:
      play act

    لغات هم‌خانواده produce

    noun
    produce, producer, product, production, reproduction, productivity
    adjective
    productive, counterproductive, reproductive, reproducible
    verb - transitive
    produce
    verb - intransitive
    reproduce
    adverb
    productively

    سوال‌های رایج produce

    گذشته‌ی ساده produce چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده produce در زبان انگلیسی produced است.

    شکل سوم produce چی میشه؟

    شکل سوم produce در زبان انگلیسی produced است.

    وجه وصفی حال produce چی میشه؟

    وجه وصفی حال produce در زبان انگلیسی producing است.

    سوم‌شخص مفرد produce چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد produce در زبان انگلیسی produces است.

    ارجاع به لغت produce

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «produce» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/produce

    لغات نزدیک produce

    • - prodigy
    • - prodrome
    • - produce
    • - produce a result
    • - produce results
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tend I'm afraid so vehemently long-running disagreement respectfully disagree reach a compromise i imminently eventful instead initiation instinctively insufficient غلتان غذا قلیان قورت غوره غیظ فائض فطرت فراق فصیح فضول التزام فهرست قانون‌گذار قانون گذاری کردن
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.