گذشتهی ساده:
croppedشکل سوم:
croppedسومشخص مفرد:
cropsوجه وصفی حال:
croppingشکل جمع:
cropsمحصول، چیدن، گیسو را زدن، سرشاخه زدن، حاصل دادن، چینهدان
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
This year our apple crop is good.
محصول سیب ما امسال خوب است.
Farmers harvest their crops.
کشاورزان محصولات خود را برداشت میکنند.
a new crop of students
یک سری (گروه) دانشجوی جدید
a crop of lies
یک مشت دروغ
Goats crop grass.
بزها علف را سرچین میکنند.
cropped lawns
چمنهای زدهشده (کوتاه)
The soldier had closely cropped hair and blue eyes.
سرباز موی خیلی کوتاه و چشمان آبی داشت.
The girl's hair was cropped above the eyebrows.
موی دختر تا بالای ابرو کوتاه (چیده) شده بود.
The idea that cropped up in my mind ...
اندیشهای که به مغزم خطور کرد ...
Has anything new cropped up?
آیا چیز تازهای پیش آمده است؟
Problems cropped up in every direction.
مسائل از هر سو رویآور شدند.
1- (عامیانه - به ویژه چیزهای ناخوشایند) ناگهان ظاهر شدن یا به وجود آمدن
2- (در مورد لایههای سنگی در زیرزمین) به سطح آمدن، در رویه پدیدار شدن
موی کوتاه، موی ماشین شده
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «crop» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/crop