با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Chop

tʃɑːp tʃɒp
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    chopped
  • شکل سوم:

    chopped
  • سوم شخص مفرد:

    chops
  • وجه وصفی حال:

    chopping
  • شکل جمع:

    chops

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • verb - transitive B2
    (با تبر و غیره) بریدن، انداختن، (با ضربات پی‌در‌پی کارد یا تیشه و غیره) ریز کردن، کاردی کردن، ریز‌ریز کردن، بریدن، جدا کردن
    • - He chopped the tree down with an ax.
    • - او درخت را با تبر انداخت.
    • - He chopped off the branches.
    • - او شاخه‌ها را زد.
    • - Peel the apple and chop it.
    • - سیب را پوست بکن و (با کارد) ریز‌ریز بکن.
    • - chopped vegetables
    • - سبزی خرد کرده
    • - He chopped off the chicken's head with a cleaver.
    • - سر مرغ را با ساطور قطع کرد.
  • verb - transitive
    بریده بریده حرف زدن
  • verb - intransitive
    با ضربه ی کوتاه و رو به پایین زدن (به ویژه در مشت بازی)
  • verb - intransitive
    ناگهان جهت عوض کردن (مانند باد)، ناگهان تغییر جهت دادن یا دگر سو شدن
  • noun
    غذا و آشپزی گوشت با استخوان (به ویژه گوشت با استخوان از دنده یا شانه‌ی گوسفند و خوک)
    • - chopped meat
    • - گوشت کاردی شده، گوشت خورشتی
    • - lamb chop
    • - گوشت با استخوان دنده‌ی گوسفند
  • noun
    ضربت، ضرب، غذا
  • noun
    دهان
    • - His repeated chopping and changing has confused me.
    • - تغییر مشی مکرر او مرا گیج کرده است.
  • noun
    (عامیانه) نوع، کیفیت، مرغوبیت
    • - first chop
    • - درجه‌ی یک
  • noun
    (در اصل) مهر رسمی (در هندوستان و چین)، جواز رسمی، نشان تجارتی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد chop

  1. verb cut up with tool
    Synonyms: axe, cleave, clip, cube, dice, divide, fell, fragment, hack, hackle, hash, hew, lop, mangle, mince, sever, shear, slash, truncate, whack

Collocations

  • chop wood

    هیزم شکستن، چوب خرد کردن

Idioms

  • for the chop

    (انگلیس) در شرف بسته شدن یا تعطیل شدن

  • get the chop

    (انگلیس) اخراج شدن، شغل خود را از دست دادن

  • chop and change

    مرتباً تغییر عقیده یا روش دادن، متلون بودن

ارجاع به لغت chop

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «chop» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/chop

لغات نزدیک chop

پیشنهاد بهبود معانی