آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Chop

    tʃɑːp tʃɒp

    گذشته‌ی ساده:

    chopped

    شکل سوم:

    chopped

    سوم‌شخص مفرد:

    chops

    وجه وصفی حال:

    chopping

    شکل جمع:

    chops

    معنی chop | جمله با chop

    verb - transitive B2

    (با تبر و غیره) بریدن، انداختن، (با ضربات پی‌در‌پی کارد یا تیشه و غیره) ریز کردن، کاردی کردن، ریز‌ریز کردن، بریدن، جدا کردن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی متوسط

    مشاهده

    He chopped the tree down with an ax.

    او درخت را با تبر انداخت.

    He chopped off the branches.

    او شاخه‌ها را زد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Peel the apple and chop it.

    سیب را پوست بکن و (با کارد) ریز‌ریز بکن.

    chopped vegetables

    سبزی خرد کرده

    He chopped off the chicken's head with a cleaver.

    سر مرغ را با ساطور قطع کرد.

    verb - transitive

    بریده بریده حرف زدن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری
    verb - intransitive

    با ضربه ی کوتاه و رو به پایین زدن (به ویژه در مشت بازی)

    verb - intransitive

    ناگهان جهت عوض کردن (مانند باد)، ناگهان تغییر جهت دادن یا دگر سو شدن

    noun

    غذا و آشپزی گوشت با استخوان (به ویژه گوشت با استخوان از دنده یا شانه‌ی گوسفند و خوک)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی غذا و آشپزی

    مشاهده

    chopped meat

    گوشت کاردی شده، گوشت خورشتی

    lamb chop

    گوشت با استخوان دنده‌ی گوسفند

    noun

    ضربت، ضرب، غذا

    noun

    دهان

    His repeated chopping and changing has confused me.

    تغییر مشی مکرر او مرا گیج کرده است.

    noun

    (عامیانه) نوع، کیفیت، مرغوبیت

    first chop

    درجه‌ی یک

    noun

    (در اصل) مهر رسمی (در هندوستان و چین)، جواز رسمی، نشان تجارتی

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد chop

    1. verb cut up with tool
      Synonyms:
      cut divide slash clip shear sever hack lop fell whack axe mince dice cube fragment hew hash mangle hackle truncate cleave

    Collocations

    chop wood

    هیزم شکستن، چوب خرد کردن

    Idioms

    for the chop

    (انگلیس) در شرف بسته شدن یا تعطیل شدن

    get the chop

    (انگلیس) اخراج شدن، شغل خود را از دست دادن

    chop and change

    مرتباً تغییر عقیده یا روش دادن، متلون بودن

    سوال‌های رایج chop

    گذشته‌ی ساده chop چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده chop در زبان انگلیسی chopped است.

    شکل سوم chop چی میشه؟

    شکل سوم chop در زبان انگلیسی chopped است.

    شکل جمع chop چی میشه؟

    شکل جمع chop در زبان انگلیسی chops است.

    وجه وصفی حال chop چی میشه؟

    وجه وصفی حال chop در زبان انگلیسی chopping است.

    سوم‌شخص مفرد chop چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد chop در زبان انگلیسی chops است.

    ارجاع به لغت chop

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «chop» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/chop

    لغات نزدیک chop

    • - choosing
    • - choosy
    • - chop
    • - chop and change
    • - chop shop
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    whisperer whether or not vet vocal tract venerableness v used ural exhaust unite in that case oval no matter any way you slice it upcoming غلبه غلو کردن قلوه‌سنگ قیلوله فغان صلیب حوالی حواله گل گوشت چرخ‌کرده بیغوله قیل‌وقال قدر قرابت غربت
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.