فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Choosing

گذشته‌ی ساده:

chose

شکل سوم:

chosen

سوم‌شخص مفرد:

chooses

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun

انتخاب، گزینش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

A variety of factors come into play when choosing an employee.

فاکتورهای متعددی در گزینش کارمند دخیل هستند.

You must show discretion in choosing your friend.

در انتخاب دوست خود باید بصیرت داشته باشی و احتیاط کنی.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد choosing

  1. noun selecting
    Synonyms:
    choice selection option election picking electing deciding making a choice making up one's mind separating exercising judgment culling

ارجاع به لغت choosing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «choosing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/choosing

لغات نزدیک choosing

پیشنهاد بهبود معانی