فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Deciding

dɪˈsaɪdɪŋ dɪˈsaɪdɪŋ

گذشته‌ی ساده:

decided

شکل سوم:

decided

سوم‌شخص مفرد:

decides

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective C2

تعیین‌کننده، سرنوشت‌ساز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

a deciding factor.

عامل تعیین‌کننده

the deciding vote

رأی سرنوشت‌ساز

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد deciding

  1. adjective determining
    Synonyms:
    important critical key significant decisive crucial influential necessary chief principal prime conclusive
    Antonyms:
    unimportant insignificant trivial secondary inconclusive uncritical

ارجاع به لغت deciding

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «deciding» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/deciding

لغات نزدیک deciding

پیشنهاد بهبود معانی