سومشخص مفرد:
decidesوجه وصفی حال:
decidingصفت تفضیلی:
more decidedصفت عالی:
most decidedمصمم، قطعی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a decided change
تغییر آشکار
Their plan evolves very decided dangers.
طرح آنان خطرات زیادی را دربر دارد.
She is very decided about it.
دربارهی آن خیلی مصمم است.
She has very decided views on abortion.
او دربارهی سقط جنین عقاید قاطعی دارد.
The soldiers were decidedly tired.
سربازان به طور آشکاری خسته بودند.
She spoke decidedly.
او با قاطعیت صحبت میکرد.
decidedly no
مسلماً نه
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «decided» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/decided