شکل جمع:
runawaysگریخته، فراری، در رفته، افسار گریخته، شخص فراری یا گریخته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a runaway horse
اسب فراری
The runaways were captured.
فراریان را گرفتند.
They made their runaway together.
آنها با هم فرار کردند.
a runaway marriage
ازدواج دختر و پسر فراری
runaway inflation
تورم مهارنشدنی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «runaway» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/runaway