امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Maroon

məˈruːn məˈruːn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun
رنگ زرشکی، خرمایی مایل به‌‌ قرمز link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی رنگ

مشاهده
verb - transitive
در جزیره دور‌افتاده یا جاهای مشابهی رها شدن یا گیر افتادن
- Pirates marooned him on a desert island.
- دزدان دریایی او را در جزیره‌ی بی‌آب و علف رها کردند.
- Our car broke down in Turkey and we were marooned for one week in a little town.
- در ترکیه ماشینمان خراب شد و یک هفته در شهر کوچکی سرگردان شدیم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد maroon

  1. verb abandon
    Synonyms:
    leave desert forsake strand isolate leave high and dry cast away beach cast ashore
    Antonyms:
    help save rescue care maintain take care

ارجاع به لغت maroon

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «maroon» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/maroon

لغات نزدیک maroon

پیشنهاد بهبود معانی