گذشتهی ساده:
maintainedشکل سوم:
maintainedسومشخص مفرد:
maintainsوجه وصفی حال:
maintainingنگه داشتن، برقرار داشتن، نگه داری کردن، ابقا کردن، ادامه دادن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
Eat enough food to maintain your health.
آنقدر خوراک بخور که سلامتی خود را حفظ کنی.
We wish to maintain our friendly relations with them.
ما خواستار حفظ روابط دوستانه با آنها هستیم.
Two complete hospitals are maintained for the poor.
دو بیمارستان کامل به مستمندان اختصاص داده شده است.
Maintain your speed at 100 kilometers per hour.
سرعت خودت را روی صد کیلومتر در ساعت ثابت نگه دار.
This tribe maintains its native customs with ceremonial dances.
این قبیله از راه رقصهای مذهبی رسوم محلی خود را حفظ میکند.
His income is not enough to maintain two wives and seven children.
درآمد او برای نگهداری از دو زن و هفت فرزند کافی نیست.
People wish not only to maintain their present standard of living but to raise it too.
مردم نه تنها میخواهند سطح زندگی فعلی خود را حفظ کنند، بلکه میخواهند آن را بالاتر هم ببرند.
He maintains three daughters at university.
او خرج تحصیل دانشگاهی هر سه دخترش را میدهد.
He stubbornly maintained his views.
او با سرسختی روی عقاید خود ایستادگی کرد.
to maintain law and order
نظم و قانون عمومی را حفظ کردن
نگهداری کردن، رسیدگی کردن (به جاده، دستگاه، ساختمان و...)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The government is responsible for maintaining roads.
دولت مسئول نگهداری از جادهها است.
The city struggles to maintain its aging infrastructure.
شهر در نگهداری زیرساختهای فرسودهاش با مشکل مواجه است.
It's expensive to maintain a classic car.
رسیدگی کردن به ماشین کلاسیک پرهزینه است.
The government should maintain the public parks.
دولت باید از پارکهای عمومی نگهداری کند.
A well-maintained hospital.
بیمارستانی که خوب اداره میشود.
مدعی بودن، باور داشتن، معتقد بودن، اصرار داشتن، پافشاری کردن (بر باور)
She has always maintained that her son is innocent.
او همیشه بر این عقیده بوده است که پسرش بیگناه است.
The company maintains that their product is safe for consumers.
این شرکت ادعا میکند که محصول آنها برای مصرفکنندگان بیخطر است.
The suspect maintains that he acted in self-defense.
متهم باور دارد که از خود دفاع کرده است.
Despite the evidence, he continues to maintain his innocence.
باوجود شواهد، او همچنان بر بیگناهی خود پافشاری میکند.
Some people still maintain that the earth is flat.
برخی از مردم هنوز معتقدند که زمین مسطح است.
مراقبت کردن، رسیدگی کردن، حمایت کردن (با فراهم کردن غذا و چیزهای ضروری دیگر)
Can this small business maintain its employees through the slow season?
آیا این کسبوکار کوچک میتواند از کارمندان خود در فصل کمرونق حمایت کند؟
The charity works to maintain orphans and vulnerable children.
این موسسهی خیریه برای مراقت از یتیمان و کودکان آسیبپذیر تلاش میکند.
He works two jobs to maintain his elderly parents.
او دو شغل کار میکند تا به والدین سالخوردهی خود رسیدگی کند.
They struggle to maintain their family on a single income.
آنها برای تأمین مخارج خانوادهی خود با درآمدی واحد تلاش میکنند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «maintain» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/maintain