با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Allege

əˈledʒ əˈledʒ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    alleged
  • شکل سوم:

    alleged
  • سوم‌شخص مفرد:

    alleges
  • وجه وصفی حال:

    alleging

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive formal C2
اظهار کردن (معمولاً بدون مدرک و اثبات)، ادعا کردن، مدعی شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- One of the neighbors alleged that he is a spy.
- یکی از همسایگان اظهار کرد که او جاسوس است.
- In his defense he alleged temporary insanity.
- در دفاع از خود مدعی شد که دچار جنون موقت شده است.
verb - transitive
بهانه آوردن، دلیل آوردن
- The employee alleged that he was late for work due to traffic congestion.
- این کارمند دلیل آورد که به دلیل ازدحام ترافیک دیر به محل کارش رسیده است.
- The student alleged that the reason for his poor grades was a lack of studying materials.
- این دانش‌آموز بهانه آورد که دلیل نمرات ضعیفش، کمبود ملزومات مطالعه بوده است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد allege

  1. verb assert; claim
    Synonyms: adduce, advance, affirm, asservate, aver, avouch, avow, charge, cite, declare, depose, lay, maintain, offer, plead, present, profess, put forward, recite, recount, state, testify
    Antonyms: contradict, deny, disagree, dissent, object, protest, repudiate

ارجاع به لغت allege

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «allege» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/allege

لغات نزدیک allege

پیشنهاد بهبود معانی