گذشتهی ساده:
declaredشکل سوم:
declaredسومشخص مفرد:
declaresوجه وصفی حال:
declaringاعلان کردن، اظهار کردن، شناساندن، اظهار داشتن، گفتن، اعلام کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
He declared his intention to resign.
او تصمیم خود مبنی بر استعفا را اعلام کرد.
The party declared its support for the government's policy.
آن حزب پشتیبانی خود را از سیاست دولت اعلام کرد.
He declared his love for the girl.
او عشق خود را به دختر اظهار کرد.
محتوای بار خود را به مأمور گمرک اظهار کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Do you have anything to declare?
(در گمرک) آیا چیزی برای اعلام کردن به همراه دارید؟
اظهارنامه دادن
موافقت (خود را) آشکار کردن، اظهار موافقت کردن
مخالفت (خود را) آشکار کردن، اظهار مخالفت کردن
حالت فوقالعاده اعلام کردن
کالا (یا درآمد) خود را اعلام کردن (به منظور پرداخت مالیات)
موضع خود را (مثلا برله یا برعلیه) آشکار کردن
اعلان جنگ دادن، اعلام جنگ کردن
تعجب میکنم!، راست میگی!، نه!
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «declare» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/declare