آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Phrasal verbs
    • Collocations
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Declare

    dɪˈkler dɪˈkleə

    گذشته‌ی ساده:

    declared

    شکل سوم:

    declared

    سوم‌شخص مفرد:

    declares

    وجه وصفی حال:

    declaring

    معنی declare | جمله با declare

    verb - transitive B2

    اعلان کردن، اظهار کردن، شناساندن، اظهار داشتن، گفتن، اعلام کردن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی فوق متوسط

    مشاهده

    He declared his intention to resign.

    او تصمیم خود مبنی بر استعفا را اعلام کرد.

    The party declared its support for the government's policy.

    آن حزب پشتیبانی خود را از سیاست دولت اعلام کرد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    He declared his love for the girl.

    او عشق خود را به دختر اظهار کرد.

    verb - transitive

    محتوای بار خود را به مأمور گمرک اظهار کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    Do you have anything to declare?

    (در گمرک) آیا چیزی برای اعلام کردن به همراه دارید؟

    verb - intransitive

    اظهارنامه دادن

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد declare

    1. verb make known clearly or officially
      Synonyms:
      tell show state announce inform publish affirm assert claim profess acknowledge confirm maintain reveal disclose pass render repeat stress certify demonstrate advocate argue contend insist cite set forth put forward propound allege testify avow swear aver vouch promulgate pronounce convey give out notify validate reaffirm reassert be positive manifest blaze bring forward sound asservate attest allegate
      Antonyms:
      deny retract disavow
    1. verb claim as possession
      Synonyms:
      own admit confess state acknowledge profess reveal disclose indicate represent convey impart notify manifest avow divulge swear avouch
      Antonyms:
      deny disclaim

    Phrasal verbs

    declare for

    موافقت (خود را) آشکار کردن، اظهار موافقت کردن

    Collocations

    declare against

    مخالفت (خود را) آشکار کردن، اظهار مخالفت کردن

    declare a state of emergency

    حالت فوق‌العاده اعلام کردن

    declare goods (or earnings)

    کالا (یا درآمد) خود را اعلام کردن (به منظور پرداخت مالیات)

    declare oneself

    موضع خود را (مثلا برله یا برعلیه) آشکار کردن

    declare war

    اعلان جنگ دادن، اعلام جنگ کردن

    Idioms

    i declare!

    تعجب می‌کنم!، راست می‌گی!، نه!

    سوال‌های رایج declare

    گذشته‌ی ساده declare چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده declare در زبان انگلیسی declared است.

    شکل سوم declare چی میشه؟

    شکل سوم declare در زبان انگلیسی declared است.

    وجه وصفی حال declare چی میشه؟

    وجه وصفی حال declare در زبان انگلیسی declaring است.

    سوم‌شخص مفرد declare چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد declare در زبان انگلیسی declares است.

    ارجاع به لغت declare

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «declare» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/declare

    لغات نزدیک declare

    • - declaration of independence
    • - declarative
    • - declare
    • - declare a state of emergency
    • - declare against
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.