گذشتهی ساده:
attestedشکل سوم:
attestedسومشخص مفرد:
attestsوجه وصفی حال:
attestingگواهی دادن (با to )، شهادت دادن، سوگند یاد کردن، تصدیق امضا کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
all those who know me will attest ...
همهی آنهایی که مرا میشناسند گواهند که ...
His signature has been attested by a notary.
امضای او توسط محضر تصدیق شده است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «attest» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/attest