با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Attest

əˈtest əˈtest
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    attested
  • شکل سوم:

    attested
  • سوم‌شخص مفرد:

    attests
  • وجه وصفی حال:

    attesting

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
گواهی دادن (با to )، شهادت دادن، سوگند یاد کردن، تصدیق امضا کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- all those who know me will attest ...
- همه‌ی آن‌هایی که مرا می‌شناسند گواهند که ...
- His signature has been attested by a notary.
- امضای او توسط محضر تصدیق شده است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد attest

  1. verb affirm, vouch for
    Synonyms: adjure, announce, argue, assert, asservate, authenticate, aver, bear out, bear witness, certify, confirm, corroborate, countersign, declare, demonstrate, display, exhibit, give evidence, indicate, prove, ratify, seal, show, substantiate, support, sustain, swear, testify, uphold, verify, warrant, witness
    Antonyms: deny

ارجاع به لغت attest

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «attest» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/attest

لغات نزدیک attest

پیشنهاد بهبود معانی