آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Display

    dɪˈspleɪ dɪˈspleɪ

    گذشته‌ی ساده:

    displayed

    شکل سوم:

    displayed

    سوم‌شخص مفرد:

    displays

    وجه وصفی حال:

    displaying

    شکل جمع:

    displays

    معنی display | جمله با display

    verb - transitive B1

    نمایش دادن، نشان دادن، ابراز کردن، آشکار کردن، نمایاندن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی متوسط

    مشاهده

    He proudly displayed his medals.

    او با سربلندی مدال‌های خود را نشان داد.

    He did not display any signs of regret.

    او نشانی از تأسف بروز نداد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    It is the first time his photographs have been displayed to the public.

    این اولین‌باری است که عکس‌های او به معرض نمایش گذاشته شده است.

    Newspapers displayed the news on the front page.

    روزنامه‌ها خبر را در صفحه‌ی اول چاپ کردند.

    noun countable

    نمایش، تظاهر، جلوه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    Germany's display of military might

    نمایش قدرت نظامی آلمان

    His pictures are on display at the museum.

    نقاشی‌های او در موزه به نمایش گذاشته شده‌اند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The church frowns on worldly displays.

    کلیسا مظاهر دنیوی را مذمت می‌کند.

    a display of sympathy

    تظاهر به همدردی

    display boldfaces

    حروف بزرگ چاپی

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد display

    1. noun public showing; spectacle
      Synonyms:
      exhibition demonstration presentation manifestation pageant parade exposition revelation example splendor ostentation ostentatiousness vanity affectation pretentiousness pretension arrangement array layout exposure unfolding act show splurge splash shine blaze bravura dash fanfare flourish for show grandstand play frame-up frippery front pedantry pomp sample scheme showboat spread arrayal
      Antonyms:
      hiding
    1. verb show for public viewing, effect
      Synonyms:
      show present exhibit reveal demonstrate advertise promote publish unveil expose disclose manifest feature flaunt parade represent uncover make known make clear illustrate unfold extend open arrange set out lay out open out expand evince evidence impart bring to view unroll brandish sport effect bare lay bare perform showcase betray trot out boast spread out stretch out emblazon grandstand model vamp flash flourish glaze promulgate unmask
      Antonyms:
      hide conceal cover withhold secrete

    Collocations

    display artist

    کسی که ویترین مغازه‌ها و درون مؤسسات را با آگهی تجارتی تزیین می‌کند.

    display window

    ویترین مغازه

    سوال‌های رایج display

    گذشته‌ی ساده display چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده display در زبان انگلیسی displayed است.

    شکل سوم display چی میشه؟

    شکل سوم display در زبان انگلیسی displayed است.

    شکل جمع display چی میشه؟

    شکل جمع display در زبان انگلیسی displays است.

    وجه وصفی حال display چی میشه؟

    وجه وصفی حال display در زبان انگلیسی displaying است.

    سوم‌شخص مفرد display چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد display در زبان انگلیسی displays است.

    ارجاع به لغت display

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «display» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/display

    لغات نزدیک display

    • - displaciment
    • - displant
    • - display
    • - display artist
    • - display characteristics
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    interceptor into ironically isn't it looks like it takes two to tango item of news I've Jan jat jaw JK jupiter judicable juggler قانون‌گذاری قیمومت غنج ارجاع ارزش‌گذاری ارغنون نصیب نغمه نغمه‌سرا نغمه‌خوان مقننه کارگزاری مغفرت تغافل کامکار
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.