گذشتهی ساده:
displayedشکل سوم:
displayedسومشخص مفرد:
displaysوجه وصفی حال:
displayingشکل جمع:
displaysنمایش دادن، نشان دادن، ابراز کردن، آشکار کردن، نمایاندن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
He proudly displayed his medals.
او با سربلندی مدالهای خود را نشان داد.
He did not display any signs of regret.
او نشانی از تأسف بروز نداد.
It is the first time his photographs have been displayed to the public.
این اولینباری است که عکسهای او به معرض نمایش گذاشته شده است.
Newspapers displayed the news on the front page.
روزنامهها خبر را در صفحهی اول چاپ کردند.
نمایش، تظاهر، جلوه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Germany's display of military might
نمایش قدرت نظامی آلمان
His pictures are on display at the museum.
نقاشیهای او در موزه به نمایش گذاشته شدهاند.
The church frowns on worldly displays.
کلیسا مظاهر دنیوی را مذمت میکند.
a display of sympathy
تظاهر به همدردی
display boldfaces
حروف بزرگ چاپی
کسی که ویترین مغازهها و درون مؤسسات را با آگهی تجارتی تزیین میکند.
ویترین مغازه
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «display» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/display