آخرین به‌روزرسانی:

Layout

ˈleɪaʊt ˈleɪaʊt

شکل جمع:

layouts

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable C1

طرح‌، چیدمان، نقشه، ساختار، آرایش، صفحه‌آرایی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

We changed the layout of the office to improve productivity.

برای افزایش بهره‌وری، چیدمان دفتر را تغییر دادیم.

The new magazine has a very modern layout.

طرح مجله‌ی جدید بسیار مدرن است.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The layout of goods at the store was quite impressive.

آرایش و نمایش کالاها در فروشگاه بسیار چشمگیر بود.

a publisher's layout of the projected book

طرح کتاب مورد نظر که توسط ناشر تهیه شده است

the layout of a billboard advertisement

پیش‌نویس (یا طرح اولیه‌ی) یک آگهی دیوارکوب

miners' layout

ابزار معدن‌چیان

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد layout

  1. noun physical arrangement
    Synonyms:
    plan design organization arrangement outline purpose diagram map draft blueprint formation chart geography

ارجاع به لغت layout

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «layout» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/layout

لغات نزدیک layout

پیشنهاد بهبود معانی