آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Geography

dʒiˈɑːɡrəfi dʒiˈɒɡrəfi / / ˈdʒɒɡ-

معنی geography | جمله با geography

noun uncountable A2

جغرافیا، علم جغرافیا، جغرافی، زمین‌نگاری

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح مقدماتی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

The geography of the region influences its climate.

جغرافیای یک منطقه بر آب‌وهوای آن تأثیر می‌گذارد.

Geography helps us appreciate the diversity of our planet.

جغرافیا به ما کمک می‌کند تا تنوع سیاره‌ی خود را درک کنیم.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

A passionate geography teacher can ignite a love for exploration in young minds.

یک معلم جغرافیای پرشور می‌تواند عشق به اکتشاف را در ذهن جوانان شعله‌ور کند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد geography

  1. noun the study of the systems and processes involved in the world's weather, mountains, seas, lakes, etc. and of the ways in which countries and people organize life within an area

ارجاع به لغت geography

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «geography» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/geography

لغات نزدیک geography

پیشنهاد بهبود معانی