فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Topography

təˈpɑːɡrəfi təˈpɒɡrəfi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • noun
    نقشه‌برداری، مکان‌نگاری، مساحی
    • - cerebral topography
    • - جای‌نگاری مغز سر
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد topography

  1. noun The character, natural features, and configuration of land
    Synonyms: terrain

ارجاع به لغت topography

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «topography» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/topography

لغات نزدیک topography

پیشنهاد بهبود معانی