با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Layman

ˈleɪmən ˈleɪmən
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

همچنین می‌توان از layperson به‌ جای layman استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun
    شخص عامی
  • noun
    عامی، شخص غیرروحانی، خارج از حرفه یا فن خاصی، شخص غیروارد، ناویژه‌کار
    • - The committee consists of two priests and three laymen.
    • - کمیته از دو کشیش و سه فرد غیرکشیش تشکیل شده است.
    • - This medical book is not written for the layman.
    • - این کتاب پزشکی برای غیر‌پزشکان نوشته نشده است.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد layman

  1. noun amateur
    Synonyms: believer, dilettante, follower, laic, lay person, member, neophyte, nonprofessional, novice, outsider, parishioner, proselyte, recruit, secular
    Antonyms: professional

ارجاع به لغت layman

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «layman» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/layman

لغات نزدیک layman

پیشنهاد بهبود معانی