Outsider

ˌaʊtˈsaɪdər aʊtˈsaɪdə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    outsiders

معنی

noun countable C1
خارجی، بیگانه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد outsider

  1. noun person who is foreign to something
    Synonyms: alien, floater, foreigner, incomer, interloper, intruder, newcomer, odd one out, outlander, refugee, stranger
    Antonyms: insider

ارجاع به لغت outsider

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «outsider» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/outsider

لغات نزدیک outsider

پیشنهاد بهبود معانی