آخرین به‌روزرسانی:

Intruder

ɪnˈtruːdər ɪnˈtruːdə

شکل جمع:

intruders

معنی

noun countable C2

کسی که سرزده یا بدون اجازه وارد شود، مزاحم، مخل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد intruder

  1. noun person who trespasses
    Synonyms:
    trespasser burglar thief criminal invader squatter prowler interloper gate-crasher obtruder meddler interferer nuisance infiltrator snooper interrupter raider

ارجاع به لغت intruder

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «intruder» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/intruder

لغات نزدیک intruder

پیشنهاد بهبود معانی