با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Thief

    θiːf θiːf
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      thieves

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable B1
    دزد، سارق

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - A tattler is worse than a thief.
    - خبرچین بدتر از دزد است.
    - The thief is wanted by the police.
    - دزد تحت تعقیب پلیس است.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد thief

    1. noun person who steals
      Synonyms: bandit, burglar, cat burglar, cheat, clip, criminal, crook, defalcator, embezzler, heister, highway robber, hijacker, holdup artist, housebreaker, kleptomaniac, larcener, larcenist, lifter, moonlighter, mugger, owl, pickpocket, pilferer, pirate, plunderer, porch climber, prowler, punk, purloiner, robber, scrounger, shoplifter, sniper, spider, stealer, stickup artist, swindler

    ارجاع به لغت thief

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «thief» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/thief

    لغات نزدیک thief

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی