فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Sniper

ˈsnaɪpər ˈsnaɪpə

شکل جمع:

snipers

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

تک‌تیرانداز، اسنایپر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The sniper aimed his rifle at the target, taking into account wind speed and distance.

تک‌تیرانداز با در نظر گرفتن سرعت و مسافت باد، تفنگ خود را به سمت هدف نشانه رفت.

The sniper's accuracy and skill made him a valuable person to the military operation.

دقت و مهارت اسنایپر او را به شخصی ارزشمند برای عملیات نظامی تبدیل کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sniper

  1. noun
    Synonyms:
    killer assassin gunman sharpshooter marksman markswoman hired assassin

ارجاع به لغت sniper

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sniper» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sniper

لغات نزدیک sniper

پیشنهاد بهبود معانی