Mugger

ˈmʌɡər ˈmʌɡə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    muggers

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
خفت‌گیر، دزد مهاجم، دزد خیابانی، جیب‌زن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The mugger targeted individuals walking alone at night.
- خفت‌گیر افرادی را هدف قرار داد که در شب به‌تنهایی راه می‌رفتند.
- The mugger was apprehended by the police after a failed attempt to rob a convenience store.
- دزد مهاجم پس از تلاش نافرجام برای سرقت از خواربارفروشی توسط پلیس دستگیر شد.
noun countable
جانورشناسی تمساح پوزه‌کوتاه، گاندو، ماگر (نوعی کروکودیل بومی شبه‌قاره هند و مناطق اطراف که در کشورهای هند و بنگلادش و پاکستان و ایران و سریلانکا و برمه زندگی می‌کند)
- The mugger's snout is perfectly adapted for catching fish in its freshwater habitat.
- پوزه‌ی تمساح پوزه‌کوتاه برای صید ماهی در زیستگاه آب شیرین خود کاملاً سازگار است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mugger

  1. noun
    Synonyms: assailant, thief, attacker, crocodile, thug

ارجاع به لغت mugger

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mugger» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mugger

لغات نزدیک mugger

پیشنهاد بهبود معانی