به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Mug Shot

American: ˈmʌɡʃɑː t British: ˈmʌɡʃɒt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    mug shots

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    عکس بازداشت، عکس کاردکس زندان، عکس صورت مجرمین، عکس پرسنلی
    • - A poster with mug shots of wanted men was on the wall.
    • - پوستری با عکس کاردکس زندان از مردان تحت تعقیب روی دیوار بود.
    • - This passport picture looks like a mug shot.
    • - این عکس پاسپورت شبیه عکس هنگام بازداشت زندانیان است.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد mug shot

  1. noun photo of suspect's head
    Synonyms: close-up, head shot, identification photo, identification photograph, mug, passport photo, police photograph

ارجاع به لغت mug shot

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mug shot» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mug-shot

لغات نزدیک mug shot

پیشنهاد بهبود معانی