Muggy

ˈmʌɡi ˈmʌɡi
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    muggier
  • صفت عالی:

    muggiest

معنی و نمونه‌جمله

adjective
گرم، خفه، مرطوب، گرفته

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- muggy weather
- هوای گرم و مرطوب
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد muggy

  1. adjective humid
    Synonyms: clammy, close, damp, dampish, dank, moist, mucky, oppressive, soggy, sticky, stuffy, sultry
    Antonyms: dry

ارجاع به لغت muggy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «muggy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/muggy

لغات نزدیک muggy

پیشنهاد بهبود معانی