با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Dank

dæŋk dæŋk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    نمناک، مرطوب و سرد، مرطوب کردن
    • - The basement was dark and dank.
    • - زیرزمین تاریک و نمناک بود.
    • - The dankness got to my bones.
    • - رطوبت به مغز استخوانم نفوذ می‌کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد dank

  1. adjective clammy
    Synonyms: chilly, close, damp, dewy, dripping, humid, moist, muggy, slimy, soggy, steamy, sticky, wet, wettish
    Antonyms: dry, parched

ارجاع به لغت dank

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dank» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dank

لغات نزدیک dank

پیشنهاد بهبود معانی