نمناک، مرطوب و سرد، مرطوب کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The basement was dark and dank.
زیرزمین تاریک و نمناک بود.
The dankness got to my bones.
رطوبت به مغز استخوانم نفوذ میکرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «dank» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dank