با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Dewy

ˈduːi ˈdjuːi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
شبنم‌دار، ژاله‌دار، تر، ترکرده، مرطوب، تازه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- a dewy lawn
- چمن پوشیده از شبنم
- her dewy tears
- اشک‌های شبنم‌سان او
- the dewy coolness of the evening
- خنکی روح‌نواز شب
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dewy

  1. adjective Wet with dew
    Synonyms: aqueous, moist, bedewed, glistening, watery

ارجاع به لغت dewy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dewy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dewy

لغات نزدیک dewy

پیشنهاد بهبود معانی