فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Dewlap

ˈdjuːlæp ˈdjuːlæp
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    dewlaps

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    جانورشناسی کالبدشناسی چین گردن (لایه‌ی پوستی درازی که در زیر فک پایین یا گردن بسیاری از مهره‌داران از جمله گاو و سگ و مارمولک و غیره آویزان است)
    • - The bull's dewlap swayed gently as he grazed in the meadow.
    • - وقتی که گاو در چمنزار می‌چرید، چین گردنش به‌آرامی تکان می‌خورد.
    • - The dewlap of the bull was massive.
    • - چین گردن گاو نر بزرگ بود.
  • noun countable
    غبغب (انسان)
    • - The elderly man's dewlap trembled as he spoke.
    • - وقتی پیرمرد صحبت می‌کرد، غبغبش می‌لرزید.
    • - The singer's dewlap jiggled rhythmically.
    • - غبغب خواننده به‌طور ریتمیک تکان می‌خورد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت dewlap

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dewlap» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dewlap

لغات نزدیک dewlap

پیشنهاد بهبود معانی