فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Aqueous

ˈeɪkwiəs / / ˈækwiəs ˈeɪkwiəs / / ˈækwiəs

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective

شیمی رقیق، آبی، آب‌دار، آبکی

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی شیمی

مشاهده

The reaction required an aqueous solution to proceed.

واکنش برای ادامه به محلول آبی نیاز داشت.

The substance in question was found to be aqueous in nature.

مشخص شد که ماده‌ی مورد بحث ماهیتی آب‌دار دارد.

adjective

پزشکی مربوط به زلالیه، زلالیه‌ای

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

The patient complained of blurred vision due to an aqueous imbalance in their eyes.

بیمار از تاری دید به‌دلیل ناهماهنگی زلالیه در چشمان خود شکایت داشت.

The ophthalmologist examined the aqueous patient for any abnormalities.

چشم‌پزشک بیماری مربوط به زلالیه را از نظر هرگونه ناهنجاری معاینه کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد aqueous

  1. adjective produced by the action of water
    Synonyms:
    sedimentary
    Antonyms:
    igneous

ارجاع به لغت aqueous

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «aqueous» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/aqueous

لغات نزدیک aqueous

پیشنهاد بهبود معانی