فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:
Slimy
ˈslaɪmi
ˈslaɪmi
معنی و نمونه‌جمله
adjective
لجن‌مال، لجن‌آلوده، لزج، لیز
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He is a slimy individual.
او آدم نفرت‌انگیزی است.
مترادف و متضاد slimy
-
adjective oozy, gooeySynonyms:gooey mucous clammy viscous muddy mucky scummy glutinous miry muculentAntonyms:dry
ارجاع به لغت slimy
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «slimy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/slimy