چسبنده، چسبناک، کاملاً احساساتی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Don't touch my clothing with your gooey fingers!
با انگشتان چسبناکت دست به لباسم نزن!
I can't stand gooey scenes.
تاب تحمل صحنههای بسیار احساساتی و مصنوعی را ندارم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «gooey» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gooey