زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

Tacky

ˈtæki ˈtæki

صفت تفضیلی:

tackier

صفت عالی:

tackiest

معنی tacky | جمله با tacky

adjective informal

بی‌کیفیت، ارزان، بی‌کلاس، رنگ‌ورو‌رفته، نخ‌نما، کهنه، بددوخت، بنجل، خز، ضایع

tacky clothes

لباس‌های رنگ‌و‌رورفته

His choice of wallpaper was incredibly tacky and outdated.

انتخاب کاغذدیواری او به‌طرزی باورنکردنی بی‌کلاس و قدیمی بود.

adjective

چسبناک، تر و چسبنده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The paint is still tacky to the touch.

به رنگ که دست می‌زنی، هنوز چسبناک است.

tacky ink

مرکب تر و چسبنده

adjective

بدتیپ، بدلباس

a tacky lady

خانمی بدلباس

She wore a tacky sweater that clashed with her elegant dress pants.

او یک ژاکت بدتیپی پوشیده بود که با دامن شیک او تضاد داشت.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tacky

  1. adjective cheap, tasteless
    Synonyms:
    shabby untidy messy vulgar crude nasty ratty seedy sloppy shoddy dingy run-down faded slovenly unkempt broken-down out-of-date unsuitable tasteless inelegant outmoded unbecoming dowdy gaudy threadbare down-at-heel unstylish stodgy poky dilapidated mangy sleazy frumpy
    Antonyms:
    expensive tasteful classy

سوال‌های رایج tacky

صفت تفضیلی tacky چی میشه؟

صفت تفضیلی tacky در زبان انگلیسی tackier است.

صفت عالی tacky چی میشه؟

صفت عالی tacky در زبان انگلیسی tackiest است.

ارجاع به لغت tacky

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tacky» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tacky

لغات نزدیک tacky

پیشنهاد بهبود معانی