آخرین به‌روزرسانی:

Messy

ˈmesi ˈmesi

صفت تفضیلی:

messier

صفت عالی:

messiest

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective B1

نامرتب، درهم‌برهم، به‌هم‌ریخته، شلوغ، آشفته، کثیف

The room was messy with clothes everywhere.

اتاق شلوغ بود و لباس‌ها همه جا پخش شده بودند.

The kitchen is messy after cooking.

بعداز آشپزی، آشپزخانه نامرتب شده است.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

messy thinking

اندیشه‌ی آشفته

a messy room

اتاق کثیف

a messy eater

شلخته در غذاخوردن

adjective

کثیف‌کننده، آلوده‌کننده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The construction work was messy and left dust everywhere.

کار ساختمانی کثیف‌کننده بود و همه‌جا گردوغبار به جا گذاشت.

Painting with young children can be a very messy activity.

نقاشی کردن با کودکان خردسال می‌تواند فعالیت بسیار آلوده‌کننده‌ای باشد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

the messy task of feeding a baby

کار کثیف‌کننده‌ی غذا‌دادن به نوزاد

A messy pen that blackened my fingers

قلم کثیف‌کننده‌ای که انگشتانم را سیاه کرد

adjective

پردردسر، پیچیده، ناخوشایند، پرتنش

a messy divorce

طلاق پر دردسر

The company's finances are a messy affair.

امور مالی شرکت، مسئله‌ای پیچیده است.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Cleaning up after the scandal was a long and messy process.

پس‌از رسوایی، پاکسازی روندی طولانی و پیچیده بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد messy

  1. adjective cluttered, dirty
    Synonyms:
    untidy disordered disorganized sloppy littered dirty slovenly unorganized disheveled rumpled muddled confused chaotic careless slapdash slipshod grimy unkempt grubby blotchy raunchy unfastidious
    Antonyms:
    clean organized ordered uncluttered
  1. adjective lacking regular or logical order
    Synonyms:
    disorderly unsystematic

سوال‌های رایج messy

صفت تفضیلی messy چی میشه؟

صفت تفضیلی messy در زبان انگلیسی messier است.

صفت عالی messy چی میشه؟

صفت عالی messy در زبان انگلیسی messiest است.

ارجاع به لغت messy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «messy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/messy

لغات نزدیک messy

پیشنهاد بهبود معانی