آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴

    Messy

    ˈmesi ˈmesi

    صفت تفضیلی:

    messier

    صفت عالی:

    messiest

    معنی messy | جمله با messy

    adjective B1

    نامرتب، درهم‌برهم، به‌هم‌ریخته، شلوغ، آشفته، کثیف

    The room was messy with clothes everywhere.

    اتاق شلوغ بود و لباس‌ها همه جا پخش شده بودند.

    The kitchen is messy after cooking.

    بعداز آشپزی، آشپزخانه نامرتب شده است.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    messy thinking

    اندیشه‌ی آشفته

    a messy room

    اتاق کثیف

    a messy eater

    شلخته در غذاخوردن

    adjective

    کثیف‌کننده، آلوده‌کننده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    The construction work was messy and left dust everywhere.

    کار ساختمانی کثیف‌کننده بود و همه‌جا گردوغبار به جا گذاشت.

    Painting with young children can be a very messy activity.

    نقاشی کردن با کودکان خردسال می‌تواند فعالیت بسیار آلوده‌کننده‌ای باشد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    the messy task of feeding a baby

    کار کثیف‌کننده‌ی غذا‌دادن به نوزاد

    A messy pen that blackened my fingers

    قلم کثیف‌کننده‌ای که انگشتانم را سیاه کرد

    adjective

    پردردسر، پیچیده، ناخوشایند، پرتنش

    a messy divorce

    طلاق پر دردسر

    The company's finances are a messy affair.

    امور مالی شرکت، مسئله‌ای پیچیده است.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Cleaning up after the scandal was a long and messy process.

    پس‌از رسوایی، پاکسازی روندی طولانی و پیچیده بود.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد messy

    1. adjective cluttered, dirty
      Synonyms:
      untidy disordered disorganized sloppy littered dirty slovenly unorganized disheveled rumpled muddled confused chaotic careless slapdash slipshod grimy unkempt grubby blotchy raunchy unfastidious
      Antonyms:
      clean organized ordered uncluttered
    1. adjective lacking regular or logical order
      Synonyms:
      disorderly unsystematic

    سوال‌های رایج messy

    صفت تفضیلی messy چی میشه؟

    صفت تفضیلی messy در زبان انگلیسی messier است.

    صفت عالی messy چی میشه؟

    صفت عالی messy در زبان انگلیسی messiest است.

    ارجاع به لغت messy

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «messy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/messy

    لغات نزدیک messy

    • - messrs
    • - messuage
    • - messy
    • - mestizo
    • - met
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.