۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

Grubby

ˈɡrʌbi ˈɡrʌbi

صفت تفضیلی:

grubbier

صفت عالی:

grubbiest

معنی

adjective

کرم خورده، کرمو، کثیف، شلخته

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد grubby

  1. adjective dirty, disheveled
    Synonyms:
    unclean messy untidy filthy foul soiled impure nasty smutty grimy shabby slovenly sloppy unkempt scruffy unwashed frowzy grungy mucky squalid black seedy sordid scuzzy besmeared
    Antonyms:
    clean neat cleanly dressed-up

سوال‌های رایج grubby

صفت تفضیلی grubby چی میشه؟

صفت تفضیلی grubby در زبان انگلیسی grubbier است.

صفت عالی grubby چی میشه؟

صفت عالی grubby در زبان انگلیسی grubbiest است.

ارجاع به لغت grubby

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «grubby» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/grubby

لغات نزدیک grubby

پیشنهاد بهبود معانی