صفت تفضیلی:
neaterصفت عالی:
neatestپاکیزه، تمیز، شسته و رفته، مرتب، منظم، آراسته، صاف و ساده، ترگلورگل
Not all human problems have neat solutions.
همهی مسائل انسانی راهحلهای صاف و ساده ندارند.
We had a neat time at the picnic.
در پیکنیک خیلی به ما خوش گذشت.
a neat set of rules
یک سلسله مقررات روشن و ساده
her neat plans
نقشههای ترگلورگل او
a neat housewife
کدبانوی تر و تمیز
a neat employee
کارمند مرتب
ناب، خالص، ناآمیخته، نیالوده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
neat brandy
براندی خالص (که به آن آب و غیره نیفزودهاند)
neat cement
سیمان خالص (بدون شن)
خوش ترکیب، خوش ریخت، رعنا، خوش هیکل
(خط) قشنگ و خوانا
a neat handwriting
خط قشنگ و خوانا
(عمل یا سخن یا کار هنری) مهارت آمیز، زبردستانه، چیره دستانه
a neat theft
سرقت مهارتآمیز
a neat way of carving up a chicken
راه ماهرانه برای قطعهقطعهکردن مرغ
(خودمانی) خوب، عالی، محشر، معرکه، حسابی
a neat bicycle
دوچرخه خوب
گاو
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «neat» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/neat