امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Neat

niːt niːt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    neater
  • صفت عالی:

    neatest

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective B1
پاکیزه، تمیز، شسته و رفته، مرتب، منظم، آراسته، صاف و ساده، ترگل‌ورگل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- Not all human problems have neat solutions.
- همه‌ی مسائل انسانی راه‌حل‌های صاف و ساده ندارند.
- We had a neat time at the picnic.
- در پیک‌نیک خیلی به ما خوش گذشت.
- a neat set of rules
- یک سلسله مقررات روشن و ساده
- her neat plans
- نقشه‌های ترگل‌ورگل او
- a neat housewife
- کدبانوی تر و تمیز
- a neat employee
- کارمند مرتب
نمونه‌جمله‌های بیشتر
adjective
ناب، خالص، ناآمیخته، نیالوده
- neat brandy
- براندی خالص (که به آن آب و غیره نیفزوده‌اند)
- neat cement
- سیمان خالص (بدون شن)
adjective
خوش ترکیب، خوش ریخت، رعنا، خوش هیکل
adjective
(خط) قشنگ و خوانا
- a neat handwriting
- خط قشنگ و خوانا
adjective
(عمل یا سخن یا کار هنری) مهارت آمیز، زبردستانه، چیره دستانه
- a neat theft
- سرقت مهارت‌آمیز
- a neat way of carving up a chicken
- راه ماهرانه برای قطعه‌قطعه‌کردن مرغ
adjective
(خودمانی) خوب، عالی، محشر، معرکه، حسابی
- a neat bicycle
- دوچرخه خوب
noun
گاو
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد neat

  1. adjective arranged well, uncluttered
    Synonyms: accurate, apple-pie order, chic, correct, dainty, dapper, elegant, exact, fastidious, finical, finicky, immaculate, in good order, in good shape, methodical, natty, neat as a pin, nice, orderly, precise, prim, proper, regular, shipshape, sleek, slick, smart, spick-and-span, spotless, spruce, systematic, tidy, trim, well-groomed, well-kept
    Antonyms: disorderly, messed up, sloppy, slovenly, unkempt
  2. adjective clever, practiced
    Synonyms: able, adept, adroit, agile, apt, artful, deft, dexterous, efficient, effortless, elegant, expert, finished, graceful, handy, nimble, precise, proficient, quick, ready, skillful, speedy, stylish, well-judged
    Antonyms: disorganized, unpracticed

ارجاع به لغت neat

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «neat» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/neat

لغات نزدیک neat

پیشنهاد بهبود معانی