( speediness ) سریعالسیر، سریع، چابک، سرعت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a speedy response
پاسخ سریع
a speedy runner
دوندهی فرز
a speedy journey
مسافرت تند
The medication is speedy and effective.
این دارو زود عمل میکند و اثربخش است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «speedy» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/speedy