حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
آخرین بهروزرسانی:
Speeding
ˈspiːdɪŋ
ˈspiːdɪŋ
معنی speeding
انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد speeding
-
noun changing location rapidly
-
verb move fastSynonyms:running hurrying dashing racing zipping zooming sprinting hastening hustling darting whizzing flashing flying scooting bolting rushing tearing hasting accelerating shooting pelting barrelling rocketing clipping winging whirling galloping dispatching quickening nipping trotting pacing bustling scouring sailing rating whisking bucketing ripping knotting precipitating favoring faring facilitating expediting flitting propelling prosperingAntonyms:hindering
-
verb move fasterSynonyms:Antonyms:
لغات همخانواده speeding
-
nounspeed, speeding
-
adjectivespeedy
-
verb - transitivespeed
-
adverbspeedily
سوالهای رایج speeding
گذشتهی ساده speeding چی میشه؟
گذشتهی ساده speeding در زبان انگلیسی sped است.
شکل سوم speeding چی میشه؟
شکل سوم speeding در زبان انگلیسی sped است.
سومشخص مفرد speeding چی میشه؟
سومشخص مفرد speeding در زبان انگلیسی speeds است.
ارجاع به لغت speeding
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
کپی
معنی لغت «speeding» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/speeding
لغات نزدیک speeding
- - speedily
- - speediness
- - speeding
- - speedometer
- - speedster
